جدول جو
جدول جو

معنی خشک وتر - جستجوی لغت در جدول جو

خشک وتر
همه چیز، همه کس
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خشک سر
تصویر خشک سر
بی عقل، احمق، تندخو
فرهنگ فارسی عمید
(خُ زَ)
کنایه از آفتاب. (غیاث اللغات) ، زر خالص. (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا
(خُ کُ تَ)
نیک و بد. (شرفنامۀ منیری). دو چیز ضد را گویند چون نیک و بد و قلیل و کثیر:
همتم از سر گیهان خورد آب
ننگ خشک و تر گیهان چه کنم.
خاقانی (از آنندراج).
، وسائل. زادراه:
ایمن بنشیند ز بیم رفتن
تا بر سفرش خشک و تر نباشد.
ناصرخسرو.
، ماحضری. (شرفنامۀ منیری) : انواع خوردنیها.
نه بسیارخواریم چون گاو و خر
نه لب نیز بربسته ازخشک و تر.
نظامی (اقبالنامه ص 230).
، آب و خاک:
ترا معلوم گرداند از این دریای ظلمانی
که او این عالم سفلی چرا بر خشک و تر دارد.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
(خُ سَ)
دیوانه. سودائی مزاج. تندخوی که آن را کله خشک نیز گویند. (از انجمن آرای ناصری) (از ناظم الاطباء) (از برهان قاطع) ، کنایه از بیهوده گوی و بیهوده کار باشد. (از انجمن آرای ناصری) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(خُ)
دهی است از دهستان نشتا شهرستان شهسوار، واقع در 15هزارگزی جنوب خاوری شهسوار و یک هزارگزی جنوب شوسۀ شهسوار به چالوس. محصول آن برنج و شغل اهالی آنجا زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3). در کتاب استرآباد و مازندران رابینو قسمت انگلیسی این نام ’خشک بر’ آمده است. رجوع به خشک بر شود
لغت نامه دهخدا
(خُ تَ رَ / رِ)
سبزی وقتی که خشک کرده باشند. سبزی خشک. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(خُ)
خار خشک، آهنی که در بیابان در راه دشمن ریزند تا مانع از عبور سوار و پیاده گردد. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(خَ کَ تَ)
ورشان. کبوتر باطوق. کبوتر دستی. (زمخشری). کبوتر صحرائی. (آنندراج). فاخته. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خشک و تر
تصویر خشک و تر
نیک و بد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشک آخر
تصویر خشک آخر
((~. خُ))
کنایه از کسی که چیزی نداشته باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خشک سر
تصویر خشک سر
((خُ سَ))
تندخو، سودایی، بیهوده گو، بی عقل، خشک مغز، سبک وزن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خشک سر
تصویر خشک سر
متعصب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خشک و ترد
تصویر خشک و ترد
جافٌّ ومقرمشٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از خشک و ترد
تصویر خشک و ترد
Crisp
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خشک و ترد
تصویر خشک و ترد
croustillant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خشک و ترد
تصویر خشک و ترد
хрустящий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خشک و ترد
تصویر خشک و ترد
knusprig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خشک و ترد
تصویر خشک و ترد
хрусткий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خشک و ترد
تصویر خشک و ترد
chrupiący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خشک و ترد
تصویر خشک و ترد
脆的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خشک و ترد
تصویر خشک و ترد
crocante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خشک و ترد
تصویر خشک و ترد
croccante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خشک و ترد
تصویر خشک و ترد
کرکراہٹ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از خشک و ترد
تصویر خشک و ترد
krokant
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خشک و ترد
تصویر خشک و ترد
খাস্তা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از خشک و ترد
تصویر خشک و ترد
crocky
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از خشک و ترد
تصویر خشک و ترد
바삭바삭한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از خشک و ترد
تصویر خشک و ترد
パリッとした
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از خشک و ترد
تصویر خشک و ترد
פריך
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از خشک و ترد
تصویر خشک و ترد
crujiente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خشک و ترد
تصویر خشک و ترد
กรอบ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خشک و ترد
تصویر خشک و ترد
कुरकुरा
دیکشنری فارسی به هندی