نیک و بد. (شرفنامۀ منیری). دو چیز ضد را گویند چون نیک و بد و قلیل و کثیر: همتم از سر گیهان خورد آب ننگ خشک و تر گیهان چه کنم. خاقانی (از آنندراج). ، وسائل. زادراه: ایمن بنشیند ز بیم رفتن تا بر سفرش خشک و تر نباشد. ناصرخسرو. ، ماحضری. (شرفنامۀ منیری) : انواع خوردنیها. نه بسیارخواریم چون گاو و خر نه لب نیز بربسته ازخشک و تر. نظامی (اقبالنامه ص 230). ، آب و خاک: ترا معلوم گرداند از این دریای ظلمانی که او این عالم سفلی چرا بر خشک و تر دارد. ناصرخسرو
نیک و بد. (شرفنامۀ منیری). دو چیز ضد را گویند چون نیک و بد و قلیل و کثیر: همتم از سر گیهان خورد آب ننگ خشک و تر گیهان چه کنم. خاقانی (از آنندراج). ، وسائل. زادراه: ایمن بنشیند ز بیم رفتن تا بر سفرش خشک و تر نباشد. ناصرخسرو. ، ماحضری. (شرفنامۀ منیری) : انواع خوردنیها. نه بسیارخواریم چون گاو و خر نه لب نیز بربسته ازخشک و تر. نظامی (اقبالنامه ص 230). ، آب و خاک: ترا معلوم گرداند از این دریای ظلمانی که او این عالم سفلی چرا بر خشک و تر دارد. ناصرخسرو
دیوانه. سودائی مزاج. تندخوی که آن را کله خشک نیز گویند. (از انجمن آرای ناصری) (از ناظم الاطباء) (از برهان قاطع) ، کنایه از بیهوده گوی و بیهوده کار باشد. (از انجمن آرای ناصری) (ناظم الاطباء)
دیوانه. سودائی مزاج. تندخوی که آن را کله خشک نیز گویند. (از انجمن آرای ناصری) (از ناظم الاطباء) (از برهان قاطع) ، کنایه از بیهوده گوی و بیهوده کار باشد. (از انجمن آرای ناصری) (ناظم الاطباء)
دهی است از دهستان نشتا شهرستان شهسوار، واقع در 15هزارگزی جنوب خاوری شهسوار و یک هزارگزی جنوب شوسۀ شهسوار به چالوس. محصول آن برنج و شغل اهالی آنجا زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3). در کتاب استرآباد و مازندران رابینو قسمت انگلیسی این نام ’خشک بر’ آمده است. رجوع به خشک بر شود
دهی است از دهستان نشتا شهرستان شهسوار، واقع در 15هزارگزی جنوب خاوری شهسوار و یک هزارگزی جنوب شوسۀ شهسوار به چالوس. محصول آن برنج و شغل اهالی آنجا زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3). در کتاب استرآباد و مازندران رابینو قسمت انگلیسی این نام ’خشک بر’ آمده است. رجوع به خشک بر شود